مهدویت (7) - انتظار فرج (انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت) (1):
مهم ترین خصوصیت این انقلاب پایگاه اصلی آن است که مبارزات ضد شاه و هم جبهه های نبرد، از مساجد بود. مسجد را پایگاه بدانید، پایگاه مقاومت و مبارزه، پایگاه اخلاق و انسانیت، پایگاه عدالت خواهی و انسان دوستی وخدا پرستی. خودتان، خودتان را تربیت کنید. خود سازی کنید. خودتان را دست کم نگیرید. مسجد ها را مهم بدانید. وقت بگذارید، کتاب بخوانید. بچه مسجدی نادان، بچه مسجدی جاهل، بچه مسجدی که از اسلام چیزی نمیداند و فقط سینه زدن و کف زدن بلد باشد این کافی نیست. برای حفظ اسلام سینه زنی به جای خودش، کف زدن و جشن هم به جای خود، ولی اینها همه مسائل درجه دوم و سوم هستند. مسئله درجه اول آگاهی اسلامی و ایمان، التزام، تعهد و اخلاق اسلامی است. کتاب بخوانید. آثار متفکران اسلام از قدیم و جدید را بخوانید. تاریخ صدر اسلام را بخوانید، با تفسیر قرآن آشنا باشید، نهج البلاغه بخوانید، صحیفه سجادیه را بشناسید، تاریخ سیره پیامبر و اهل بیت را مطالعه کنید و اهل عمل هم باشید. هم اهل فکر اسلامی و هم عمل.
به یاد یکی از رفیق های خودمان افتادم که شهید شده، وقتی که از تو منطقه عملیاتی برگشته بود، یکی از دوستان برگشت بهش گفت: آقا خدمت حضرت هم رسیدید؟ در جواب گفته بود نه، حضرت را ندیدیم ولی برای من کافی همین که حضرت من را ببینند. حضرت دیدن و دیدار حضرت که بازی نیست! شوخی نیست! یک بازی نشود که کم کم تبدیل بشود به امام زمان بازی. کیا امام زمان را دیدند؟ بگن: آقا ما! کیا ندیدند: آقا ما! اینجوری نیست. مواظب باشید. مسئله انتظار، مسئله ظهور، مسئله عشق به مهدی، مسئله دیدار حضرت؛ اینها تبدیل به بازی نشود، لوس نشود، مسئله حضرت با همه چیز متفاوت است.
حضرت ذخیره خداست برای نجات بشر. مسئولیتی بر دوش ایشان است که حتی بر دوش انبیاء و پیامبران هم نبوده. ایشان کار ناتمام همه پیامبران را تمام خواهد کرد به خواست خدا. این دوست ما می گفت که من حضرت را ندیدم و هیچ وقت هم احتمالاً نخواهم دید. اما همین برای من کافی است که من پیش چشم حضرت و برای عدالت خواهی که مسیر حضرت است قیام کردم و آماده شهادت بودم و همین که رفتم به استقبال مرگ در راه خدا و حضرت این را می بیند، همین برای من کافیست. مهم اینه که حضرت ما را ببیند. لازم نیست ما حضرت را ببینیم ولی اگر دیدیم چه بهتر. این مسائل را خیلی مراقب باشید. و این دعا که همیشه قرن ها بر سر زبان مؤمنین بوده و بر سر زبان ما و شما هست و باید باشد که "اللهم بلغ مولای ..." خدایا به محضر مبارک مولای من صاحب الزمان این سلام و درود عاشقانه و آتشین ما را برسان از طرف همه مردان و زنان مؤمن در طول تاریخ، در شرق و غرب عالم، از دریا و خشکی و دره و کوهستانها، زنده و مرده مؤمنین و مجاهدین در طول تاریخ، از پدرم و مادرم و فرزندانم و از طرف من و از طرف همه ما. سلام و تحیت ما را و سلام گرم و متواضعانه و عاشقانه ما را به محضر مبارکشان برسان به وزن عرش خدا. (با اندک تلخیص از سخنرانی استاد رحیم پور – طرحی برای فردا 13)
**
به بهانه میلاد امام حسن عسکری(علیه السلام):
یازدهمین خورشید هدایت، امام حسن عسکری(علیه السلام) در هشتم ربی الثانی در مدینه دیده به جهان گشودند. مدت 23 سال از عمر آن حضرت در کنار پدر بزرگوارشان گذشت و در این سالهای پر برکت علوم بسیاری از آن حضرت آموخت و میراث امامت را از پدر دریافت کردند و در زمینه تلاش علمی و الگو بودن برای شیعه در همه جهات شخصیت برجسته ای بودند. پس از شهادت امام هادی(علیه السلام) امامت به این فرزند رشیدشان رسید که گسترش دهنده فرهنگ اهل بیت و تعالیم خاندان رسالت بود. یکی از ویژگیهای این امام آن است که پدرِ آخرین وصیِّ پیامبر و ذخیره الهی برای اصلاح جهانی است.
عبادت، ذکر، دعاهای پرمحتوا و عارفانه ایشان نشان از روح بلند ایشان داشت. بردبای چشمگیر و دشمن شکن و اراده ای قوی در مقابل فشارهای دستگاه خلافت. سخاوت و بخشندگی او فراوان بود و نیازمندان، خانه او را نقطه امید خود میدانستند و از عطاهای او برخوردار می شدند.اخلاق نیکو و برخورد جذاب و سلوک والای ایشان همه را تحت تأثیر قرار میداد. شخصیت محبوب و بارز آن حضرت را همه قبول داشتند. هر چند دستگاه خلافت برای حفظ منافع و موقعیت خود به آن حضرت میدان نمیداد و از گسترش نفوذ معنوی در بین مردم بیمناک بود و او را تحت کنترل قرار می داد تا از شکل گیری نهضتی با محوریت امام، جلوگیری کند.
ایشان 13 سال از عمر خویش را در مدینه و بقیه را در سامرا گذراندند. ایشان چون در سامرا در یک منطقه نظامی زندگی میکردند که به آن عسکر میگفتند به امام عسکری شهرت یافتند. حضرت مجبور بود هفته ای یکی دو بار به دار الخلافه برود و خود را به خلیفه نشان دهد تا خلیفه احساس امنیت از فعالیت های سیاسی امام کند. در این رفت و آمدها بود که مردم میتوانستند امام را زیارت کنند و در صورت امکان با ایشان ارتباط برقرار کنند. در این دوران ایشان به شدت تحت نظر بودند و نسبت به رساندن خمس از سوی ایشان به دست مبارکشان شدیداً کنترل میشد. یاران امام با پوششهای مختلفی از جمله روغن فروشی و ... اموالی را مخفیانه به دست امام می رساندند. با وجود اینکه علیه امام گزارش هایی به خلیفه میدادند که ایشان در منزل سلاح و نامه هایی است برای قیام مسلحانه، و هر از چند گاهی بصورت غافلگریانه منزل امام تفتیش میشد و اینچنین بود که حضرت دردوران زندگی خویش همیشه تحت نظر بودند.
به بهانه رحلت حضرت معصومه(سلام ا... علیها):
در اول ذیقعده سال 173 هـ.ق. در بیت امامت و مهد ایمان دختری پاک و مطهر پای به عرصه گیتی نهاد. نام او را به برکت نام مقدس بانوی دو عالم فاطمه (علیها سلام)، فاطمه نهادند.
کاروانی متشکل از چهارصد نفر فاصله میان مدینه تا قم را طی نمود. کاروان وقتی به شهر ساوه رسید مأموران حکومتی که پیش از این از وضعیت کاروان و مقصد آن با خبر بودند به آنان خمله ور شدند. جنگ سختی در گرفت که در نتیجه تعدادی از افراد کاروان به شهادت رسیدند و گروهی متواری و گروهی اسیر شدند. مردم قم پس از شنیدن خبر درگیری به محضر حضرت رسیدند و ایشان را در بستر بیماری و شهادت یافتند و پس از عرض ادب، ایشان را به درخواست خودشان به قم آورده و پس از رحلت و شهادت در آنجا دفن نمودند.
تصریح امام رضا(علیه السلام) در اثبات جلالت قدر آن حضرت در ابعاد مختلف که در زیارتنامه بدان اشاره شده بخشی از کلمات علمی و فضایل اخلاقیایشان را می رساند.
دلایل هجرت حضرت را میتوان به طور خلاصه چنین برشمرد:
1- تبلیغ رسالت رضویو اعلام مظلومیت امام و آشکار نمودن چهره نفاق عباسیان. 2- تبعیت و اطاعت از امام و برادر خویش که او را به ایران فرا خواندند. 3- تقویت و انسجام شیعیان ایران که کانونهای شیعی را تشکیل دادند.
مدینه جایگاه وداع است و مزار ام الائمه باید پنهان بماند. ولی فاطمه یِ (سلام ا.. علیها) قرن دوم هجری باید حرم داشته باشد و مزارش میعادگاه عاشقان اهل بیت شود. و بارگاهش مشتاقان دیدار قبر دخت پیمبر (صلی ا... علیه و آله) را التیام بخشد.
آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینه قم
ارادت امام عصر(روحی له الفداه) به حضرت فاطمه معصومه(سلام ا.. علیها) : آیت ا... حاج شیخ مرتضی حائری شبی در عالم رویا امام زمان را به اتفاق سه نفر همراهانشان می بینند که وارد حرم شده و در کنار ضریح حضرت فاطمه معصومه(سلام ا.. علیها) رو به قبله ایستاده و زیارت میکردند.
(شهیده قم – یوسفعلی یوسفی)
**
«اِنَّ الاِسلامَ بَدئُهُ مُحَمَّدیٌّ وَ بَقائُهُ حَسِینیٌّ»
مصلح غیور(5)
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما این بود که امام حسین(علیه السلام) حرکت و قیامش هدفمند بود و هدف از این قیام اصلاح امت جدش بود؛ بر طبق آنچه از حضرت نقل شده است و ریشه آن هم، آن حالت روحی برای حفظ آن امری است که شرعاً و عقلاً واجب است انسان او را حفظ کند و حراست کند؛ که اهمّ امور، دین است؛ آن هم در ارتباط با کلّ دین نسبت به جامعه نه نسبت به دین شخصی. لذا عرض کردم که حسین(علیه السلام) مصلحی غیور بود. و غیرتش ایجاب میکرد که حضرت دین اسلام را حفظ کند. چون در آن مقطع حضرت دید که میخواهند دین اسلام را هدم کنند؛ که حسین(علیه السلام) از آن تعبیر کرد به بدعت، هدمِ دین اسلام، هدم کلّ آن.
اعتقاد عبدا... بن عباس به کفر یزید
خوب، یک نقلی من کردم آخر جلسه اگر یادتان باشد از عبدا... بن عباس (اولین مفسر قرآن است، از اصحاب پیغمبر هم هست، خیلی با شخصیت است) در مدینه برخورد که میکند به امام حسین(علیه السلام)، میگوید که جز این نیست که اینها کافرند؛ صریح میگوید کافرند؛ هیج فرو گذار هم نمیکند.
مرگ معاویه و وصیتش به یزید
بسیار خوب، این تا اینجا؛ اینجور نبود که همه کس در جامعه بدانند. مجبور میشوم تاریخ بگویم! در پانزدهم ماه رجب معاویه میمیرد. یزید هم دمشق نبود. رفته بود دنبال هرزهکاریاش، البته میدانست پدرش مریض است. پدرش هم یکی دو نفر را خواست و آورد جلوی آنها نصیحتش هم کرد، وصیت هم کرد و به او راجع به چهار نفر سفارش کرد: عبدا... بن عمر، پسر ابوبکر، عبدا... ابن زبیر، و امام حسین(علیه السلام)؛ حتی خیلی هم به او سفارش کرد که یک وقت با حسین طرف نشوی! این ها را هم گفت. دو نفر هم شاهد گرفت؛ آن هم سرش را انداخت پایین و رفت دنبال هرزهکاریاش و گفت پدرم اگر مُرد، من را خبر کنید. به او خبر دادند که پدرت مُرد و آمد. آنچه مشهور است، این است که پانزدهم ماه رجب استنوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ